Monday, September 30

بي بي سي يه نگاهي كرده به فيلم 10 عباس كيارستمي
به نظر جالب مي اد و ديدني

شهرفرنگ
اينروزا زوردارا دارن بر طبل جنگ مي كوبند . اينان براي فرار و گريز از مشكلات داخلي خود شان مشكلي خارجي را علم كرده اند و اين سنت را همانند پيشينيانشان دنبال ميكننند,اينا صد دام رو هم بهانه كردن ميخوان كنترل و تحكميت خودشون رو بر چاهاي نفتي منطقه محكم كنن. تو تحليلهاشون هم ميگن اگه جنگ كوتاه مدت به نفع خودشون به پايان ببرن باعث رشد اقتصاد جهاني و رشد اقتصادي در بازا رهاي بو رس و سهامشون(زرادخانه هاي سلاح سازي و كنسرتهاي نفتي و ....) ميشه . ملت بيچاره محروم درمانده و وامانده از جنگ رو در معاملات اقتصاديشون اصلآ به حساب نميارن.
خوي حيواني در درگيري و جدال با روحيه تنفر از خشونت است . .
(تظاهرات ضد جنگ در لندن پاريس رم و ...... امريكا)

ديروز يكششنبه 29 سپتامبر 7 مهرماه تو برلين مسابقه دو ماراتون بود. در اين مسابقه 33هزار نفر شركت كرده بودن
دو مارتون و يا استقامت دوندگان فاصله 42 كيلومتر و 195 متر را مي دوند.
اقاي رايموند كيپكوچ از افريقا در فاصله زماني 2 ساعت و 10 قيقه و 52 ثانيه پيمود.و
در دو تنهاي زنان هم خانم نااكو تاكاچي از ژاپن اين مسافت را در فاصله زماني 2 ساعت و 21 دقيقه و 48 ثانيه پيمود.

راستي دسترسي رايگان به كلاس هاي ام اي تي در اينترنت

يه چند تا كتاب در مورد كامپيوتر و اينترنت رو كه براي كودكان و نوجوانان نوشته بود از كتابخانه گرفتم كه نگاه بكنم و فرصتي هم شد مقداريش رو هم ترجمه كنم ولي تا حالا فرصت نشده
يه مدت پيشتر توي سايت خاطره ها هم ميخوندم كه صحفه مناسب كودكان و نوجوانان در اينترنت به زبان فارسي كم ميباشد
براي بهروري بيشتر از اينترنت دانستن زبان خارجي بالاخص انگليسي مهم ميباشد

اگه ميخواهيد بدانيد چند نفر در جهان اون لاين هستند ؟ نگاه كنيد به ادرس پائئين مراجعه كنيد

http://www.nua.ie/surveys/how_many_online/index.html

Friday, September 27

روز تولد تو !!!ياوه گوي عاشق كه
ميلاد عشق وب لاگيه ي
بهت تبريك ميگم
به بهانه
تولدت
به خاطر اينكه از چند روز پيش وب لاگي ها متهم شدند به مرده پرستي

به خاطر ارزش گزاردن به زندگي

بروي ايكه شيرازاها هواي شيراز رو دارن

به خاطر اينكه ياوه گويات به دل ادم ميشينه!!!؟؟؟

به خاطر اينكه دوستته شو شو , اردلان و فرشته نجاته

به خاطر رابطه نسبي . نسبي نه عامو نسبيت انشتين رو كه نمي گم ! رابطه قوم و خويشي رو ميگم

به خاطر اينكه تولد تبريك گفتن بدون هديه ارزونتره و راحتره

به خاطر اينكه 6 شهريور و سر ديگرون رو كلا ه گذاشتي

به خاطر اينكه بگيم ما هم مدرنيم تبريكات تولدي هم باشبكه جهاني اينترنت رد وبدل ميكنيم

به خاطر ايكه اگه پهلوت نبوديم به ياد بوديم و هستيم

چه ملوس , گربه خوابيده بود بي خيال
خواب عصر تابستوني
شكمش فكر كنم سير بود يا شايد هم داشت خواب مدرسه مو شها رو ميديد


Wednesday, September 25

به ياد يار وب لاگ نويس دور اشنا
ياد از ياد نمي ره! يار هم همچنين
ماه پيشوني يك روزي توي اين اسمون وب لاگها طلوع كردي
چي بگم تو ي اين اسمون پر ستاره
كه سو سو ميزنه از هر سو ستاره
يه روزم غروب!!!؟؟؟
شايد هم يه شهاب بودي
كي ميدونه
شايد هم ميخواستي يه جرقه بزني
حاليمون كني كه ماندني نيستيم
رفتني هستيم همگيمون
اون روزا فروغي بود كه مي گفت تنها صداست كه مي مانه
صدا يا كلمه ...... ويا
ياد و يادها

Saturday, September 21

 قش غريب تو جلسه
من ها



براي چي مينويسم قبل از كه دنبال مخاطب بگردم. و
بخاطر اينكه در اغاز هيچ نبود و كلمه بود و كلمه خدا بود يا پيش خدا
يا بخاطر يه قسم به قلم و انچه مينويسد , ن والقلم مايسطرون, و اينكه
كليد هاي كامپيوتر بى حوصله و بي عمل مانده بودند
به اميد حركتي بودن و گذار از ماديت مانده در خود و چه بي حركت و مسكون مانده بودن
به جان اين ماديت مانده جاني داده از روح جرقه ذهني ام و فكرم در او دميدم و حال نشسته و نظاره گر ظاهر ,حضور ظهورش, شده ام . و به اين فكر افتادم اين همان چيزي بود كه امرو ز فكرش رو ميكردم. و

بعد فكر كردم اوني هم كه ميخونتش مثل من برداشت ميكنه . نه هر كسي ازاده برداشت خودش رو داشته باشه انسان با همه توانائي هائي كه داره
محدوه هميشه يه قسمتهاي مجهوله غايبه به ديد ظاهر نمي اد
قبل از اينكه اين دور فكري رو ادامه بدم به ارتباط و پيوند فكر كردم . كلمات دارن مارو به هم پيوند ميدن

اره محدويتهائي تو نوشتن است و زبان الكن ما نور الانور شده . چي بگم چيجور بگم كه به كسي برنخوره همه هم خوششون بياد . از قديم گفتن اسه برو اسه بيا كه ... گربه شاخت نزنه
من گفتم گربه كه شاخ نداره؟
گفتند اسب چموش مباش!!! حالا كلمه ها ما رو به بازي دادن يا ما كلمه هارو
اينجو محلي براي مرور يه سري از افكارها ست و شايد يه نظمي هم به اين سري افكار بده يا يه مخاطبي هم پيدا بكنه حداقل يه كوششيه
از يه ادم ناراضي معترض كه يه مقداري سر خودش و گرم بكنه

اره اگه محدويتهاي زماني رو كه مكاتبه كاغذي ميكرديم و تو تنبلي ميكردي از نوشتن و من تنبلي مي كردم از پست نكردن مكتوبه ام برطرف شده . به بركت تكنيك دنياي ديجيتالي و بيت و بايت
دنيا به هم نزديكتر شده !!!؟
نه دنيا نزديكتر نشده . اگه اندازه بگيري فاصله مثاله سابقه فقط دنيا ارتباطي نزديكتر شده و تاثير و تاثرات خودش گذاشته و ميزاره


يه چيزه ديگه اي هستم نه اينم كه ديروز بودم در عين حال يه چيزائي از ديروزم هم بر دوش دارم با خودم حمل ميكنم شايد بخاطر هميه كه وقتي فكرش ميكنم بارم رو سنگينتر احساس ميكنم
اگه ديروز كودكي دلم لك زده بود يه دوچرخه از خودم ميداشتم يا دلم ميخواست تو امتحان نهايي قبول بشم
يا عشق به دختر همسايه دل رو ازم ربوده بود
يا دلم ميخواست دانشگاه قبول بشم
كار داشته باشم پولدار بشم
....
حالو نميتونم دلخوش باشم به رسيدن ها
خوشبختي فقط تو اين رسيدنها نيست
بعضي و قتا هم فكر ميكنيم اگر به او ناي كه نرسيديم برسيم خوشبخت ميشيم نارسيده ها رو ترجمان خوشبختي مي كنيم
شايد خوشبختي يه احساس باشه ويا جستجوي هميشگي
مثل جستجوي شمس تبريزي

من اومدم يه جلسه تشكيل دادم به رياست من حاضر خواستم اختلافات و برداشتهاي گاه متضاد و متفاوت رو از من حاضر يه جوري رفع و فصل بكنم بدون اقتدارگرائي و نظارت استصوابي من حاضر همه ,من , ها رو به اين جلسه دعوت كردم غرض از مقصود اين بود كه به اين هرز رويه هاي بي رويه پايان بدم . خودي غير خودي هم نكرديم گفتيم بيائيد و بنشينيم بر سر زندگي و رشد و منافع جمعي يا ملي من ها به توافق برسيم

يكي از حضار بلند شد گفت حضرت اقا هر تغييري كه بد نيست شما تغييراتت كه دست خودتون نيست شما رو ز به رو ز يه برداشت ديگه از خودتون پيدا ميكني و تعجب نكن از نقش ظاهري در اينه

من كاسب هم به تائيد گفت صحيح است مي دوني قيمت دلار به نرخ روز چند برابر شده
ادم براي گذران زندگي بايستي هزار رنگ در بياد شما همون هستي كه هستي بقيه اش صورتك ها هستند اين كه جوش خوردن نداره
پول بايد داشته باشي بقيه اش نسيه است
پول خدمتكار خوبي است ولي ارباب بديه

يكي هم از اوسر ميز گفت ادم براي خودش ذكر ميكنه و ذاكر خودشه ادم بايد عهد ش رو با خودش و خداي خودش از ياد نبره
زودتر ختم جلسه رو اعلام كن تا نماز ما قضا نشده

بزار بابا حرفمون رو بزنيم

هر روز كه خودت توي اينه مي بيني بايد بگي كه من ,متولد شده پيروزم, يعني اينكه از صدها و هزاران اسپرماي تنها يه دونه بوده كه پيروز شده و به لقاح رسيده و تو هر روز بايستي براي خودت قرائت كني كه تو متولد پيروزي و اين قرائت بايستي كه اعتماد به نفست بيشتر بشه و در جنگ روزانه اميدوارتر به پيروزي خواه دنبال خونه اجاره ميگردي يا اميد به قبول شدن تو امتحانات رو داري يا قبول شدن دانشگاه

اون يكي گفت بايد خودت اصلاح بكني براي اصلاح كردن شهامت ميخواد خودت مخلاصانه تو اينه ببيني به ارزيابي نفس سركش برسي

يكي من عينكي ديگه هم نه به تائيد من كاسب همينجوري كه نشسته بود از تاثير وتاثرات فرد و محيط و يا
تنوع طلبي انسان اينكه همه جانبه برخورد كردن با نيروهاي بلقوه خدادادي و تقويت روحيه فرهنگ قومي و تبادل فرهنگي سخن گفت
يه مثال هم زد ميگفت اينروزا كه مي ري اداره اولين كاري كه ميكني اي ميلهات رو چك ميكني يا ازايور اور دنيا بيشتر با خبر شدي مه پاره اومده تو خونه با عرف و فرم شكل زندگي سنتي به رقابت برخاسته
اون سالها كه اين خبرا نبود بچو ديگه همش نشسته پاي اينترنت و چت كردن بعضي وقتام به باباش گير ميده كه فلان لباس مدل فلان و بهمان رو ميخوام حالو مگه بهش ميشه بگي اوضاع درس و مشقت چطوره؟!!

خلاصه حرف تو حرف اومد يه قش غريبي تو جلسه و راه افتاد كه نگو حالو يه وقتي برات از سير تو پيازشو برات مي تعريفم. اگه وقت شد

Saturday, September 14

هاج واج
زين دو هزران من و ما اي عجبا اين چه منم

اينه گر نقش تو بنمود راست
خود بشكن اينه شكستن خطاست

پرسيدي چه ميكني اينروزا؟
هيچي!!! قوز كردم زل زدم به اين صحفه مونيتور

بدون ايكه متوجه اش بشم يه هو حاج خانم هم وارد اتاق شد

گفت: چي توي اين پيدا كردي كه ايجوري زل زدي بهش

من كه انگار از سياره اي ديگري باا لجبار دوباره به اين ربع خاكي مسكون فرود اومده بودم خودم جمع جور كردم
گفتم:والله من همش در حال سرج و جستجو كردنم
اگه پيداش كرده بودم كه انقد دنبالش نميگشتم

گفت: كم كم خودت هم گم مكني تو اين گشت و گذارت اينترنتي ات . تو اين صحفه حسن تو اون وب سايت حسين !!! گفتم: نمي دونم شايد تو راست بگي ولي اگه پيداش بكنم ارزشش داره كه منم گم بشم
نمي دوني اون چيزي كه دنبالشم انقد ارزشمنده كه بدون اون اصلاً خودم نيستم؟ چيجور برات بگم يعني كه من هستم ولي خودم نيستم. اين مني هستم كه مي خوان باشم و مي خواي باشم . و من دنبال خودمم!! و او

هاج واج مانده بود كه چي چي ميگم ؟

گفت فكر كنم عوارض جانبي اين صندوقچه است كه ترا هم گرفته اشاره كرد به كامپيوتر و مونيتور ...و
شايدم هجمه هاي فرهنگي باشه چي بگم از روزي كه پاي اين تو خونه باز شده يه ادم ديگه شدي

خواستم با كمك مثال از حال خودم براش بگم
وقتي كه صبح بيدار ميشم و توي اينه كه خودم رو مي خوام ببينم تصويرهاي گل منگلي مختلفي از من رو اينه نشون ميده
يكي يكي همشون رو برنداز ميكنم و وسط انها دنبال خودم ميگردم ....ولي
اين جستجو مدت زيادي طول نميكشه
چون بايد برم سره كار
چون يكي از منها ژوليده ريش نتراشده و انكارد نشده خودشه ميندازه جلو
به من ريش نزده اشاره ميكنه و ميگه بدو صحبونه رو بزن كه به اتوبوست برسي واب به جوش اومده. صذاي قل قل اب . طعم چاي ناشتاي صبح مرا از جستجوي خود بازميداره!!! و

چي بگم كلي سوالام بي جواب مانده! دنبال جو اب توي اين صندوقچه ميگردم

Wednesday, September 11

چطو شد


كه


ايطو شد؟


فكر ميكني مي خوام از واقعه واژگونيه برجهاي دو قلو ي ساختمان تجاري بگم . نه بوا مارو چكار به سياست . اخبار راديو تلويزيون و روزنامه ها از اين چيزا زياد ميگن.
خوب حتما ميخواي بگي كه چطو شد كه كلي از روزنامه ها بسته شدند و يا شايد هم ميخواي از اين بگي كه چطو شد كه خيلي ها مثل هابشه هوس وب لاگ نويسي كردن . تقريباً يه سالي ميشه كه وب لاگ نويسي فارسي شروع شده. وب لاگ هاي شيرازيها رو نمي دونم
چطو شد كه ايطو شد؟
كه يه هو مجنون از عشق ليلي مجنون شد. و يا حسني از عشق اينترنت و چت امسال 2 تا تجديد اورد
چطو شد كه يه دفعه انقلاب شد يا جنگ شد
جنگ تموم شد
يا خان دوماد از فرشته خانوم طلاق گرفت
چطو شد هاي بسياري است؟ چطو شد كه ادم از بهشت به زمين تبعيد شد يا هابيل زد قابيل رو كشت؟
ها كاكو شيرازيها هر چيزي رو سر سري قبول نميكنند دنبال رابطه علت و معلوليند
اونهاي هم كه دنبال دليل مليل نميگردند به شيرازي بودنشون شك كن يا با تز هابشه!؟
حال بگذريم كه بعضي وقتا دليلهاي كه براي پيش امد ها ميارن من در اورديه
مثلاً همين حسني خودمون ميگه كه اگه اقوي معلممون با من ضد نبود نمره قبولي رو بهم داده بود
يا خان دوماد ميگه اگه اين مادر زنه زير پاي دخترش ننشسته بود ما با هم خوشبخت زندگي ميكرديم
مادر شوهره هم ميگه دخترو رو جادو كردن

چطو شد كه ايطو شد خوبه براي ارزيابي گذشته
حالو چكار بكنيم كه انجور بشه كه ما ميخواهيم

خدا خودش درست بكنه
بوا تو هم نفس از جاي گرم بلند ميشه
خدا شانس بده
مگه دست ماست. تو هم شكمت سيره ديگه
نشستي اونجا ميگي لنگش كن .با اين خرج و گروني كي وقت ميكنه اين سوال موالا رو از خودش بكنه

خوب ما هم پوشيم بريم دو تا كلام انگليسي ياد بگيريم تا به خودم نگفتم كه چطو شد امروزم نفهميدم چطو گذشت؟

ها كاكو بعضي وقتها نميدونيم چي ميخواهيم؟ بي هدف ميچرخيم يا ميچرخونونو مون
حالو ميخوام اوطوري بچرخم كه خودوم ميخوام تا انجوي كه ممكنه كه اين بندها رو پاره كنم از دست و پاهام اي چرخ گردون بچرخ تا بچرخم

Monday, September 9

كشتي فين جت
اين كشتي در حدود 25 سال پيش در سال 1977 ميلادي در فنلاند ساخته شده است.درازي اين كشتي 214,5متر
پهنا 25 متر
سرعت تقريباً 56 كيلومتر در ساعت
كاركنان كشتي 145نفر

قسمتي كه ماشين ها ي شخصي و ماشين هاي باربري در ان قرار ميگيرد گنجايش 350 ماشين شخصي و 34 ماشين باري و 4 اتوبوس و 140ماشين شخصي را دارد

اين كشتي با كابينهاي مجهز و امكانات فراوان گنجايش 1670 مسافر را دارا ميباشد
سوخت كشتي هم ديزل ميباشد كه براي يك سفر تقريباً 150تن مصرف ميكند
خوب بگذريم از اين اطلاعات تكنيكي

عكسهائي از سفر با كشتي

خوب ما هم بلينكيديم به كاكو علي اجر مون وبلاگنوشته هاش كه از دل برامده اميد كه بر دل شما هم بنشيند

Friday, September 6


سفر با كشتي به فنلاند



خوب ما هم گفتيم پاشيم بريم شمال . ها كاكو شمالتر از اينجو ي كه هستيم . از شمال المان بلند شديم رفتيم به شمال اروپا به كشور هزار درياچه
به فنلاند .
ها ميپرسي كه چيجوري رفتيم به فنلاند ؟
كاكو جوني شما رو بگم كه با كشتي رفتيم فنلاند با يكي از دوستان
از شهر روستوك با يه كشتي گنده به نام فين جت كه متعلق به شركت سي لي لاينن ميباشد. ما
ساعت دوازده نيم ظهر حركت كرديم روز بعد ساعت 2 و نيم بعد از ظهر رسيديم به شهر هلسينكي
ها كاكو عقل رياضي نميخواد تقريباً 26 ساعت رو اب بوديم. سوال ميكني كه حوصله تون سر نرفت اين همه ساعت تو كشتي ؟
نه با با كشتي به اون گنده گي و مجهز اي ادم كه حوصله اش سر نميره
در درون كشتي سونا و استخر شنا و رستوران و فروشگاه و بوفه ..و برنامه موزيك و كنسرت و ديسكو ميباشد
كابينهاي كشتي هم مجهز به تخت براي خوابيدن و استراحت و دوش گرفتن و راديو براي گوش دادن به موزيك ميباشد . اين كابينها مانند يك سويت ميباشد . هرچقدر پول بدي همان قدر هم اش ميخوري يعني كه تجهيزات داخل كابين گرانتر داراي امكانات بيشتر و بهتري ميباشد. و ما بيشتر وقت خود را در عرشه كشتي در فضاي باز گذرانديم در زير افتاب و هواي خوب دريا و
ارامش دريا به ادمي يه ارامش خاصي ميده. چشم به ابي دريا دوختيم و به فراخ اسمان