Saturday, July 15

تله غنی سازی
مصاحبه با دکتر هوشنگ امیراحمدی

از رادیو دویچه وله المان
قسمتهائی از این مصاحبه

پذیرش بسته پیشنهادی اروپا چه منافعی می‌توانست برای مردم ایران داشته باشد و چرا رهبران جمهوری اسلامی بخاطر سرمایه‌گذاری روی برنامه هسته‌ای که نه بسود اقتصاد، نه محیط زیست و نه بهبود زندگی مردم است، از پاسخ مثبت به آن تا بحال سرباززده‌اند؟

اميراحمدی: یکی از مشکلات جمهوری اسلامی، شاید هم از مشکلات مردم، این است که متاسفانه در ایران و در خارج از کشور نتوانست منافع ملی ایران را تبیین کند و بگوید براساس این تبیین و این مقیاس ما با دنیا مثلا اینجور زندگی‌مان را تنظیم می‌کنیم. مثلا الان در رابطه با این بسته تشویقی متاسفانه جمهوری اسلامی یک معیاری ندارد که براساس آن بگوید، آیا این بسته منافع ملی ایران را در این مقطع مشخص و نه برای همه‌ی زمانها تامین می‌کند یا نه! ببینید، منهم چندان اعتقاد ندارم که منافع ملی ایران با این بسته تامین می‌شد، اما این بسته شروع بسیار خوبی‌ست برای جمهوری اسلامی که وارد یک میدانی بشود با دنیای غرب که تقریبا الان ۲۷ سال هست که به یک شکل نامتعادلی از آن خارج است و بعد، بیاید در چارچوب منافع ملی این مشکل را حل بکند. ولی یک دلیلی که متاسفانه نمی‌تواند اینکار را بکند این است که بجای اینکه به منافع ملی فکر بشود، به منافع گروهی فکر می‌شود، به منافع فردی می‌شود و یا این جریان مربوط می‌شود به دعواهای درون حکومتی. من اعتقاد دارم وضعیت ایران بقدری در این روزها شکننده است که هرگونه دعوا با دنیای خارج نه فقط در چارچوب منافع ملی ایران نیست، بلکه هیچ منطق حتا رژیمی هم ندارد که جمهوری اسلامی بخواهد در این مقطع مشخص با وضعیتی که در داخل کشور هست، با وضعیتی که در خارج با دشمنان ایران هست، سر این جریان اینجوری پافشاری بکند، یکدندگی بکند.

به وضعیت داخل ایران اشاره کردید و به تحریم‌ها. این تحریم‌ها تا چه اندازه می‌تواند رهبران ایران را تحت تاثیر قرار بدهد و به نظر شما اوضاع داخلی ایران، با توجه به نارضایتی شدید از یکطرف و اعمال فشارهای شدید حکومت علیه مخالفان و ناراضیان هم از طرف دیگر، به چه سمتی خواهد رفت؟

اميراحمدی: واقعیت این است که اگر خدای ناکرده این جریان اتفاق بیفتد، یعنی اگر تحریم‌ها به نوعی که اینها دارند ازش حرف می‌زنند انجام بشود، این شروع یک حرکت فروپاشی می‌شود و جنگ داخلی و دعوا می‌شود. ببینید، دولت آمریکا از همین مقطعی که داریم حرف می‌زنیم هنوز بطور رسمی تغییر رژیم جزو سیاست‌اش است و برای آن دارد سرمایه‌گذاری می‌کند، هم سرمایه‌گذاری نظامی، هم سیاسی، هم دپیلماتیک و هم مالی. در همین حال گزینه‌ جنگ بعنوان آخرین حربه علیه حکومت اسلامی روی میز هست و دولت بوش هنوز این را برنداشته است. دولت بوش خطرناکترین دولتی‌ست که امریکا در تاریخ خودش داشته و از همه دولتهای قبلی‌اش هم ایدئولوژيگ‌تر بوده. این دولت فقط خودش نیست، نیروهای بسیار بسیار قدرتمند خشن ضدایرانی در این کشور وجود دارند که می‌گویند «آمریکای جنگی». این آمریکای جنگی هدفش واقعا غنی‌سازی نیست، غنی‌سازی یک بهانه و یک تله‌ است. چون می‌دانند این حکومت روی غنی‌سازی پافشاری می‌کند، می‌خواهند از این تله استفاده کنند که افکار عمومی را در سطح جهان ، درون دولتها و درون ملتها آماده کنند برای ضربه کاری و اساسی به ایران. ببینید، اسراییلی‌ها، حتا خیلی از کشورهای منطقه، از عربها گرفته تا ترکیه و پاکستان، اینها هیچ علاقه‌ای به این ندارند که ایران با این وضعیتی که وجود دارد به همین شکل باشد. یعنی اینها فکر می‌کنند یک ایران درب‌ داغون‌تر بیشتر به نفع‌شان هست، یک ایرانی که یا تجزیه شده و یا حداقل در درون آن دعوا هست و یا تخریب شده است. هدف امریکا و اسراییل تخریب حتا قدرت قراردادی ایران است، نه قدرت استراتژیک. یعنی اینجوری نیست که بله، ایران دارد بمب می‌سازد و اینها نگرانند. ایران اگر فردا هم بمب بسازد، با این اخلاق و رفتاری که دارد با امریکا و اروپا و با اسراییل و اینها، بازهم مسئله خواهد داشت. ایران برای اینکه از این گرفتاری بیاید بیرون باید تغییر رفتار بدهد، تغییر سیاست بدهد و وارد یک دنیا جدیدی بشود. ملت ایران الان دنبال جنگ دیگری نیست، تحریم دیگری نمی‌خواهد. این ملت هم‌اکنون بقدری خسته است، بقدری ضربه خورده که دیگر بار بردن هیچ چیزی را ندارد. خود دولت هم دیگر ندارد.

آیا فکر می‌کنید تنها سیاست آمریکاست که تعیین‌کننده است،‌ اروپا به نظر نمی‌آید که چندان علاقه‌ای به چنین سیاستی داشته باشد؟
اميراحمدی: اروپا تمایلی در مورد عراق هم نداشت. به نظر من نه اروپا، نه روسیه و نه چین هیچکدامشان در موضعی نیستند که وقتی بحث مسئله نظامی مطرح بشود، وارد میدان آمریکا بشوند. تا وقتی که بحث دیپلماسی هست، بحث سیاسی هست، سازمان ملل هست، روی تحریم و اینور و آنور چانه می‌زنند و اینور و آنور می‌روند، اما سر مسئله نظامی توی میدان آمریکا به نفع ایران وارد نمی‌شوند، به نفع هیچ کشوری وارد نخواهند شد. چیزی را که ایران باید بداند این است که روزی که ایران نخواهد در یک چارچوبی غنی‌سازی را تعلیق بکند، تمام کشورهایی که الان آنجا نشسته‌اند و با آمریکا کار می‌کنند، با آمریکا همصدا هستند. فرانسه با آمریکا همصداست، انگلستان هست، ژاپن هست، کانادا هست، آلمان هست، روسیه هست، چین هست، و متاسفانه باید بگویم تمام حتا نیروهای صلح‌طلب داخل آمریکا، هم، می‌گویند باید ایران غنی‌سازی را متوقف کند. ببینید این مشکلی که بنام تله غنی‌سازی من گفتم، این یک جریانی نیست که فقط مربوط به دولت بوش باشد یا یک عده جنگ طلب باشد که اینرا خواسته باشد. اینجاست که ایران مشکل پیدا می‌کند.