Tuesday, July 26

کابوس در بیداری

با اخبار انفجارهای تازه در بغداد از خواب بیدار میشوم.
در قطار بین شهری نشسته ام و به گفته های خانم انگلیسی فکر میکنم که دیشب در تلویزیون در مصاحبه ای میگفت که هنگامیکه سوار قطار یا اتوبوس میشود ، ترس و اضطراب براو چیره میشود، ناخواسته به بعضی از انسانها و چهره ها بصورت مظنون مینگرد و هر کوله پشتی به نظرش یک محموله قابل انفجار میباشد.
ساعات شروع رفتن به سر کار است و اغلب افراد مشغول د رتفکرات روزانه خود ، شنیدن موزیک ، و یا مشغول خواندن روزنامه میباشد،
جشمان کنجکاو به این طرف و انطرف میچرخد، روزنامه ها پر از تصاویر دهشت انگیز از خشونت در جای جای این ربع مسکون توسط " انسان جاهل و ظالم ".
در ادامه راه " ام پی تری پلیر" مقالات هفته نامه المانی دی سایت که به صورت فایل های " ام پی تری " میباشد گوش میکنم.
"Das Böse liegt so nah
Wenn es die Geschichte ist, die diese Sorte von Problemen löst, dann ergeben sich daraus zwei Schlussfolgerungen: Erstens, wir werden wohl noch lange unter dem Terror leiden und leben müssen, und zweitens, es sind geradezu historische Anstrengungen nötig. Das Unternehmen, auf das der Westen sich einlassen muss, ist – neben der Verfolgung des Terrors – eine regelrechte Islampolitik. Nicht zu leugnen ist der Umstand, dass in mittlerweile rund 20 Ländern Attentäter sich und Unschuldige im Namen Allahs getötet haben. Die meisten Muslime sind keine Terroristen, aber die meisten Terroristen sind Muslime. Der Dschihadismus ist ein muslimisches Problem. Es kann nur mit dem Islam gelöst werden, nicht gegen ihn. Als Erstes ist von den gemäßigten Muslimen mehr zu verlangen als die Abgabe distanzierender Erklärungen. Sie müssen in ihren Gemeinden selbst gegen den Dschihadismus zu Felde ziehen.

"

" ....در انتهای این مقاله اینطور نتیجه گیری میشود که ما مجبور هستیم که مدت زیادی از ترور رنج ببریم و با آن زندگی کنیم و ثانیآ لازم است که غرب به یک " تلاش تاریخی" دست بزند بدین صورت که همزمان با تعقیب تروریست ها ، یک سیاست با قاعده را در رابطه با اسلام در پیش بگیرد.
این مسئله غیرفابل کتمان میباشد که در بیش از 20 کشور جهان تروریست ها با انتساب اعمالشان به خدا آدم های بیگناه را به قتل رسانده اند. اکثر مسلمانان تروریست نمیباشند اما اکثر تروریست ها مسلمان!!! میباشند . جهادیسم یک مشکل اسلامی است واین مشکل فقط به کمک اسلام و نه به مخالفت با اسلام میتواند حل شود. در اولین قدم ها بایستی از مسلمانان مسامحه خواه خواست که بطور روشن و شفاف مرز بندی خود را با تروریست ها مشخص کرده و اعمال قبیح و ضد انسانی تروریستها را محکوم کنند....."

کم کم قطار به مقصد نزدیک میشود، با خودم فکر میکنم که من آ سیائی تبار در چشم و دل انان چگونه می نمایم ، ای کاش میتوانستم سر صحبت را با آنان باز کنم و بگویم : من هم دغدغه فردا را دارم، از خشونت بیزارم ، از نا امن بودن عراق ناراحتم، نا امنی عراق نه فقط زندگی کردن و بازسازی عراق را مشکل میکند که منافع ملی ایران را هم به خطر میاندازد. در حال پیاده شدن هستیم و من هنوز به این فکر مشغولم که این خشونتها زندگی کردن در کنار یکدیگر را با مشکل روبرو میکند.
روزم را با خوردن قهوه ای شروع میکنم ، همزمان اخبار روز ایران را دنبال میکنم، صحنه اعدام دو جوان ایرانی در مشهد....، نوشته یکی از این جوانان تقریبآ 18 ساله قبل از اعدام گریه کرده.....
دوست ایرانی می اید و چند کلامی رد و بدل میکنیم.

میگم که اقای خاتمی هم دارن تشریشون رو میبرند!
میگه نمی دونم
جرا به یاد این ترانه
نرو نرو افتادم ، قسم به اون پرستو که بالش شکستند....
میگم که پرستوی بال شکسته تمثیل به گنجی است.
نه حکایت جنگی به قول مهاجرانی حکایت "جان " و " جسم" است


مکتوب:آفتاب و سایه؟ انسان ترکیبی است از آفتاب و سایه. گاهی جان انسان مثل آفتاب است و جسم او در سایه و گاه به عکس‌، جسم‌های براق و خوش آب و رنگ و جان‌های نحیف و نزار و لرزان مثل سایه. به گمانم این شعر از متنبی است که: وقتی جان‌ها درخشنده و بزرگند، جسم به رنج و زحمت می‌افتد.


بعد یک همکار المانی می آد و به شوخی نیمه جدی میگوید این خط طالبانی چیست که میخوانی، برای او هر چیزی که بوی غریب و بیگانه ای میدهد، خطرناک است و بایستی که از آن دوری گزید. بعد هم میگه بمب اتمیتون تمام و اماده شده، فراموش نکن که ایران هم تو لیست جرج بوش هست!.میگم که دنیا با جنگ امنتر نشده، فکر میکنم که ایران هم و ایران هم به نظر من بایستی بیشتر به مشکلات داخلیش برسه که کم هم نمیباشند. ... موضوع صحبت عوض میشود و من هم مشغول کار خودم میشوم.
عصر است و برنامه تلویزیونی در مورد حیوانات را تماشا میکنم ، به قصد استراحتی و خارج شدن از استرس کاری: برنامه در مورد کوسه های سفید است . در ادامه برنامه حمله کوسه سفید به خوک های آبی را نشان میدهد. کوسه ها مسیر حرکت خوکهای آبی را تحت نظر گرفته و در وقت معینی به خوکهای آبی حمله ور میشوند. خوکهای آبی هم سعی می کنند با حرکات و شنای زیگزاگوار از حمله کوسه ها در امان بمانند.

انگارکه خشونت خوی حیوانی است که هنوز در ما انسانها هم به مانده گار مانده، هر چند که حیوانان برای تامین اغذیه و ادامه حیات دست به قتل جانور دیگری میزنند و آن هم نه همنوعان خود.
.
هنرمند چینی به میدانی در شهری در چین ، جائی که کارگران روزمزد جمع میشوند میرود. اغلب این کارگران مهاجری هستند که کار کشاورزی خود را رها کرده و برای کسب درآمد به شهر امده اند و به کارهای سخت ساختمانی و غیره د رکارخانجات میپردازند.
هنرمند جینی جند تا از این کارگران را برای پروژه خود با پرداخت دستمزد نسبتآ خوبی به خدمت میگیرد. این هنرمند چینی با روشی خاصی از این کارگران مهاجر قالبی گچی میسازد.
دور بدن این کارگران گج گرفته میشود، شرایط این قالب گیری سخت میباشد.....
این هنرمند جینی در نمایشگاه این قالب های انسانی از کارگران مهاجر را به سقف نمایشگاه آویزان کرده، انسانهائی معلق میان آسمان و زمین، نمودی از گسستگی ، محرومیت، بی کسی....
این اغصه سر دراز دارد... خشونت علیه زنان، کودکان محروم افریقائی، دارفو، کودک سرباز هائی که سهمشان از زندگی اسلحه ای بزرگتر از قدشان میباشد....خشونت و ترور
نه با همه اینها بر همه اینها چشمانم را میبندم نه به فراموشی به تاملی درونی ، به ندای صلح به جای جنگ، دانش در چالش با جهل، احترام به حقوق بشر در اعتراض به زور و خشونت،

،عدالت اجتماعی به جای فقر انبوه مردم و کثرت ثروت معدودی و...
امروز این نقشه ماهواره ای دهکده جهانی دنیا را از گوگل را دیدم که یک برنامه 10 مگا بایتی است. و بوسیله این برنامه نقشه ماهواره ای تقریبآ تمام کشورهای جهان رو میشود دید. نسخه مجانی این برنامه قابل دانلود کردن


علاقه مند شده ام به دنبا تغییر و تحولات اقتصادی دررابطه با ایران . به همین خاطرشروع کرده ام به خواندن روزنامه دنیای اقتصاد.

مخصوصآ بعد از انتخابات ریاست جمهوری و انتقاد نسبتآ به جائی که اصلاح طلبان میبایستی بیشتر به مسائل اقتصادی حساسیت نشان میدادند و در برنامه انتخاباتی اشکارتر توسعه سیاسی و توسعه اقتصادی را روشنتر دنبال میکردند.

Saturday, July 2

اندر باب تاثیر و تاثرتماشای تلویزیون

امروز صبح یک برنامه تلویزیونی در تلویزیون آرته بود که متاسفانه فرصت دیدنش را نکردم، اما به برکت اینترنت با خبر شدم که موضوع در مورد تلویزیون دولتی ایران بوده است.
"به من بگو که چه برنامه تلویزیونی نگاه میکنی تا بگویمت که تو کی هستی؟"
این برنامه تلویزیونی آرته از چند ماه پیش شروع شده و هر شنبه صبح رپرتازی داره در مورد تلویزیون کشورهای دیگر ، اینکه یک روز با مردم کشورهای دیگر پای تلویزیون نشستن و نشان میده که برای مثال فیلم مورد علاقه مردم رمانی چیست و چینی در مورد چه چیزی می خندند و یا اینکه ستاره هنری و هنرپیشه معروف کشور افریقائی کنیا کیست؟

با اینکه کار تلویزیونی یک کار فرهنگی در تمام جهان است به نظر می آید که این کار فرهنگی در تمام دنیا یکسان نیست؟!
ایران دو تا تلویزیون داره ، یکی تلویزیون داخلی ، و یکی هم ماهواره ای برای خارج از کشور. صدا و سیمای جمهوری اسلامی ، همانطور که از اسمش بر می اید ، برنامه های متنوعی بصورتصویری و رادیوئی که مطالب مورد قبول جمهوری اسلامی را اشاعه و ترویج میدهد.
برنامه دکوراسیون، بحث های سیاسی، اخبار، فیلم های سریال و برنامه آشپزی و سرگرم کننده...

در مقابل این برنامه های تلویزیون دولتی ، تلویزیونهای ماهواره ای میباشند که مقر بیشتر آنها در لوس انجلس میباشد.
که این تلویزیون های ماهواره ای ممنوعه های تلویزیون دولتی " مثل موسیقی ، زن ها بدون چادر و آرایش، رقص و ترانه و غیره" را به نمایش در می اوند. این برنامه ها هم توسط ملیونها ایرانی دریافت میشود.


جنگ و مسابقه گوگلی
حی و حاضر بودن در جامعه قرن بیستمی یعنی حضور در شبکه جهانی اینترنت، حضور هر روزه شما در اینترنت باعث میشود که هر روز چند تا پیوست و لینک جدید بدست بیاورید.
مسابقه گوگلی به این شکل است که شما شرط بندی میکنید برای مثال که احمدی نژاد یا هاشمی رفسنجانی بیشتر لینک داره ؟ اسم ها را به ماشین جستجوگر گوگل میدی و نتیجه را میبینی .
لینک به خدا بیشتر از لینک به شیطان میباشد. البته لینک به "بت من" بیشتر از لینک به " خدا" میباشد . شنیدم که این موضوع به خاطر فیلم جدید " بت من " میباشد. البته این موضوع در رابطه با دادن این اسامی به انگلیسی به ماشین جستجوگر گوگل میباشد. در مورد نتیجه جستجوی این اسامی به فارسی امتحان نکردم ، هنوز....
امتحان کنید با گوگل فارسی