پاییز امده و برگریزان مدتی شروع شده. طبیعت رنگ و روی دیگری به خود گرفته. زرد ، نارنجی حوشرنگ، قهوه ای برگها میشکنند در زیر پای عابران و میشکنند سکوت را به نجوای گذر
روز ها کوتاه شده ، شب دراز. مدتی را شروع کردم به دیدن یک سری فیلم های مستند خبری در مورد کشورها و شهرهای معروف مسافرتی . در این فیلم ها اطلاعات جالبی در مورد فرهنگ ، محیط چغرافیائی، آب و هو ا ، اداب و رسوم و مراکز دیدنی این کشورها نشان میدهد همجنین اطلاعاتی تاریخی. این هم یک مشغولیت مثبتی است و فکر میکنم افق دید بازتر و جدیدتری را به آدمی عرضه میکند.
دیدن این فیلم ها بعضی وقتها از فیلم های تلویزیونی هم جالبتره. آدم هم که اغلب نه پول کافی و نه فرصت دیدن تمامی مناطق دنیا را داره. خوب این هم یک نوع ارضای حس کنجکاوی آدمی است. کنجکاو بودن در مورد اینکه دیگران در این ربع مسکون چگونه زندگی میکردند و یا میکنند.
ساخنمان ها و بناهائی که در طول سالهای (بعضی صد ها سال ) ساخته شده است. دیوار چین، تاج محل در هند، کلیسا ها و معابد درمکزیک . پادشاهانی در خواب ابدی در تابوتهای سنگی . فرهنگ های بومی مناطق مختلف، زندگی جدید شهری و تجدد ، چراغ های نئون و تابلو های تبلیغاتی آسمان خراشها ، و پاساژ های بزرگ خرید، به جای بازارهای قدیمی، دست فروش ها، ماشین و سرعت ، و از آن طرف لوازم ابتدائی ، آسیاب آبی، ارامش و سکوت ، انگار که زمان ایستاده. حال و حوصله هست برای احوالپرسی. کوکاکولا کولاک کرده در اغلب کشورها ، خیابانهای شانگهای را فقط از روی نوشته چینی تابلو ها در مقایسه با خیابانهای متروپل اروپائی و خیابانهای امریکا میتوان تشخیص داد.
در اینجا و انجا .
یک مطلبی در مورد " زمان " در فرهنگهای مختلف میخواندم که لب مطلب این بود که بعضی فرهنگ ها زمان را مانند خط و پیکانی میبینند که از نقطه ای شروع شده و به یک سمتی میرود. بعضی از فرهنگها مطرح میکنند که زمان زمان را دایره وار در چرخش است.