Friday, September 28


در جستجوی خوشبختی
قسمت دوم

شناخت خود ، خودشناسی پایه ای است برای پی بردن به نیازهای خود و شناخت ظرفیت ها و محدودیت ها و مرزهای خود، شناخت انسان را به خودش عمیقتر میکند. انسان دانا به نیروهای بالقوه درونی خود و جهان بیرون بهتر میداند که با این امکانات و محدویت ها کنار بیاید، و در خلق راه حل های نو و گشایش مشکلها فعالتر برخورد کند.انسان جستجوگر خوشبختی باید خواستار خوشبختی و کامیابی دیگر انسانها باشد . ما آدمیان در ارتباط با دیگر انسانها و جامعه معنا پیدا میکنیم و تکمیل میشویم
ما اغلب نه تنها از شناخت خودمان غافلیم ، بیشتر وقتها انسانهای دیگر هم که هر روره باهاشون سر و کار داریم به خوبی نمیشناسیم . بیشتر وقتها در مورد دیگران پیش داوریهای غلطی داریم. این پیش داوریها زمینه ، سوتفاهم ها ، درک نکردن دیگران و اختلاف و درگیری میشود.
هر شخصی به صورتی منحصر به فرد است ، بیشتر اختلافات به این خاطر پیش می اید که ما از پشت عینک خود ذیگری را مینگریم و یا بالعکس. ارزیابیمان غلط است چون وسیله اندازه گیرمان صحیح نمیباشد. ما بایستی برای درک واقعی بهتر از انسانهای دیگر سعی کنیم که نه فقط تماشاگر فرد یا افراد دیگر باشیم بلکه بایستی که انسانهای دیگر را درک و شادی و دردها و دغدغه هایشان را احساس کنیم
کسی که خوبی را انجام دهد ، خوبی را درخود حس میکند. کسی که به دیگران عشق بورزد و دیگران را دوست بدارد، این احساس دوست داشتن را در خود هم احساس میکند

استاد نقاشی وارد کلاس نقاشی میشود و میبیند که دانش پژوهان نشسته اند و مدلی هم در وسط کلاس گذاشته شده بود و انان مشغول نقاشی بودند. استاد پرده های کلاس را به کناری کشیده و رو به دانش پژویان میکند و می گوید همیشه مدل خود را در بهترین نور تماشا کنید. این به عنوان یکی از اصول در کلاس نقاشی و طراحی مطرح می باشد
میگویند در شناخت انسانهای دیگر هم ما بایستی انسانهای دیگر را در نور ببنیم. در شناخت و برخورد با انسانها نبایستی که روی نقاط منفی افراد زوم کرد و نقایص دیگران را بزرگنمائی کنیم . باید انسانها را در بهترین نور نگاه کرد و در پی کشف خصوصیات مثبت در انسانهای دیگر بود محیط صمیمت ، دوستی و گفتمان را بوجود آورد. ما اغلب از نقاط مثبت خود و دیگران غافلیم.
به خودتان فرصت بدهید و ربع ساعتی به تامل بنشینید و نقاط و خصوصیات مثبت خود را بر روی کاغذی بنویسید. این تمرین خوبی است برای شناخت اولبه خود.

ما نبایستی از اول منفی نگر باشیم . از یک داستان چینی حکایتی است از زبان پیرمردی که چنین میگوید
اگر پیش آمدی، چیزی اتفاق افتاد . من نمیتوانم بگویم که بدبختی است و یا برکت است. چونکه من نمیدانم ادامه و عواقب این پیش امد چیست. زندگی در لحضه ها ظاهر میشوند. و بیشتر از ان هم ما هرگز نمیبینیم .

کودک درون خود را پیدا کردن
در شناخت خودکودک درون خود را جستجو کنیم ، علاقه ها و تمایلات و جه میخواستیم بشویم و چه مسیری را طی کرده ایم و راه خود را پیدا بکنیم
برای اینکه انسان هدایت کشتی رندگی خود را به دست بگیرد ، ادمی بایستی خود شناخت نسبت به خودش پیدا کند، خود آگاه زندگی کند و ببینه خودش از زندگی چه چیزی میخواهد

همچون کودکی کنجکاو دیروز به کشف و تحقیق در زندگی بپردازیم
برای مثال
بعضی وقتها بازی کنیم
بعضی وقتها شیطانی کردن
بعضی از اوقات رویا دیدن
از خودمان حیرت و تعجب بکنیم
اغلب بگوئیم بدون اینکه فکر کنیم
تمامی حس و ادراک خود را به کار ببریم
در جستجو و یافتن دوست باشیم ،
بعد از یک بحث و درگیری دوباره آشتی بکنیم
و خیلی خصوصیات پاک دوران کودکی .....

برای یافتن خوشبختی ما بایستی که خودمان را در ارتباط با دیگران و محیط بیرون فرار دهیم
سخنی است از گوته : میخواهی همیشه دورتر را جستجو کنی ؟ نگاه کن خوبی در همین نزدیکی است. یاد بگیر که خوشبختی را به دست اوری ، بگیری ، زیرا که خوشبختی همیشه انجاست

آدم بایستی وقت بگذاره برای چیزی که برایش مهم میباشد. اگر از فردی که در بستر احتضار افتاده بپرسند که چه چیزهائی را دوست داشت که میتوانست انجام بدهد. به احتمال زیاد میتوان گفت که پیرمرد در احتضار خواهان ان نیست که وقتهای بیشتری را دوست میداشت در اتاق و دفتر کارش میبود و کار میکرد
ما بایستی متوجه این مسئله باشیم که موفقیت در زندگی اغلب مصادف با کامیابی نمیباشد. آدم های زیادی هم هستند که از لحاظ اقتصادی ، شغلی و غیره ادمهای موفقی هستند ولیکن در زندگی کلی آدم خوشبختی نیستند.
آدم بایستی در زندگی خود رویا های و اهداف کوچک و بزرگ داشته باشد و در تلاش باشد که هر چه بیشتر این رویا ها و اهداف براورده شوند
انسان برای براورده شدن این خواسته های خود بایستی وقت هزینه کند. برای صفا و آرامش روح و روان و لذت بردن از زندگی. زیرا که ....
زمانی دیگر ما آواز پرندگان را نمیشنویم
زمانی ستارگاران میدرخشند و میابند بدون ما
زمانی می اید که ما دیگر وقتی برای شنیدن و دیدن در این جهان نداریم....دیگر فرصتی برای بوئیدن هم نمی ماند....
که از این دنیای شگفت انگیز شاد بشویم
زندگی کوتاه است.
سعی کنید که حداقل یک یا جند خواسته خود را براورده کنید حال اگر که این خواسته های و یا رویای کوچک باشند مثل خریدن فلان
مدل لباس، به مسافرت خاصی رفتن ، در رستوران معروفی غذا خوردن و یا در فلان هتل اقامت کردن و از این نمونه های خواستنی ها
را برای خودتان مهیا کنید چون تاثیر خوبی در روحیه آدمی دارد
ادامه دارد

Labels:

Wednesday, September 19

در جستجوی خوشبختی
قسمت اول

خوشبختی هم موضوعی هست که در موردش مثل بیشتر آدمیان فکر کردم یا میکنم . یک کتابی رو هم هفته پیش در همین مورد مطالعه میکردم که مطالب جالبی رو در مورد خوشبختی مطرح میکرد. کتاب به آلمانی هست اسمش هم هست از خود شرو ع کنیم . هفده راه به سوی خوشبختی
خوشبختی خواسته خیلی از ادمها است ، یعنی اینکه انسانهای بیشماری هستند که در این خواسته "خوشبختی" با هم مشترک هستند. اما با وجود این خواست مشترک هر کس تصور خاص خودش را از خوشبختی دارد.
به نظر شما خوشبختی چیست؟ چطور میشود به خوشبختی رسید. مشخصات ادم های خوشبخت چه جیزهائی میباشد؟ حالت ظاهری ادم های خوشبخت چگونه است.

بعضی ها خوشبختی را در وضعیت مرفه اقتصادی میدانند. بعضی ها در سلامتی روحی روانی ، بعضی ها در فلان مدل ماشین ، یا داشتن آن مدرک تحصیلی، در همسر خوب، در معروف شدن و مورد توجه واقع شدن. و ... میدانند.

در موزد راههای رسیدن به خوشبختی 17 راه رو نویسنده کتاب پیشنهاد کرده
خودشناسی
ادم باید سعی کنه که خودش رو هر چه بیشتر بشناسه
احساس های پیدا و پنهان خود را
وابستگی ها و ارتباطات در زندگی تا این زمان
خواسته های اشکار و نا آشکار خود
مرزهای محدودیت خود را بشناسد ، چون هر کس مرزهای خود راشناخت ، فضای آزاد خود را هم میشناسد.

شناخت استعد اد و توانمندی پنهان خود هم در ارزیابی از خود مهم میباشد.

ما بایستی از مسئله یا مسائلی رو که بیشتر از همه ما را رنج میدهند بشناسیم . این مشکل و مسائل همجون سرچشمه سمی هستند اگر که ما را درب و داغون نکنند ،حد اقل
در راه رسیدن به خوشبختی مزاحم و سنگ راه ما میشوند.

وقتیکه ما به دریا پر موج نگاه میکنیم اغلب به آن قسمت بالائی دریا و موج ها خروشان نظر می افکنیم و اغلب فراموش میکنیم که در زیر این امواج لایه های زیرین دریا و آب هم میباشد که این خروش و امواج را در سطح بالائی دریا به راه انداخته است. آدمی هم دنیای درون و هم دنیای برون دارد. ضمیر ناخوداگاه و خود آگاه دارد ، و ما برای درک واقعیت خودمان احتیاج به شناخت ضمایر خود آکاه و نا خودگاه خودمان داریم .
تصاویری که در خواب و رویا میبینیم بیشتر برخاسته از دنیای درون ماست. در رویا و خواب ما اسیر تصاویر رویا هستیم. این تصاویر بصورت سمبولیک بیان شده اند و برای تعبیر آنها ، نیاز به شناخت این زبان رویائی و سمبولیک میباشد.

افسانه ها و حکایات ملل و هم از اساطیر و جستجوی انسانهای در طلب خوشبختی حکایت میکنند و مانند آینه ای تصاویر از روح و روان انسانها را در بستر زمان منعکس می نماید. تصاویری که مانند قطب نمائی به جهت گیری انسان در زندگی کمک میکنند. به ما نشان میدهند چه چیزی زندگی را پربار میکند و یا مانع رشد زندگی میشود. چه چیزی به زندگی معنا میدهد و چه چیزی به زندگی عمق و معنائی نمیدهد.

به غیر از خواب، یک حالتی هم هست که ادمی بصورت خود آگاه تصاویری را برای خود مجسم میکند این تصاویر بر روی احساس آدمی تاثیر میگذارند. شکل گیری احساس های خاصی را موجب میشود و این قدرت احساس میتواند هدف های و ارزش های مشخصی را دنبال کند. این تصاویر نسبتآ خوداگاه شکل گرفته شده به مانند پلی میمانند بین احساس و عقل.
جهان پنهان درون آدمی هم تمایل به بیان تصویری خود دارد. شناخت این تصاویر و سمبل ها هم جالب میباشد.

یک شاعر اطریشی به نام هوگو در یکی از کتابهایش به نام " کتاب شادی" می گوید که :
برخلاف اینکه اغلب مردم فکر میکنند،موقعیت ها و امکانات ، مشکلات و مصیبتهای زندگی قدرتشان کمتر از آن است که ما را "خوشبخت " و یا " بدبخت " کنند .

اما قدرت این " موقعیت " و " امکانات " "مشکلات و مصیبت ها" در فکر آدمی بسی قوی میباشد.
یعنی اینکه بیشتر فکر ما و چگوتگی پذیرش این مسائل از طرف ما قدرت و ارزش انها را بیان میکند.

خوشبختی به صورت ابتدائی و شروع در برخورداریها و امکانات و مسائل ، مشکلات و کمبودها نیست. بلکه در این است که قلب و دل ما اینها رو چطور دریافت و برداشت کنه با این امکانات و کمبودها درگیر شود.
بستگی به این داره
ما چه چیزی رو مبینیم ، چه چیزی رو میشنویم
مسیر فکری ما به چه سمتی جهت میگیره
چه چیزی را جستجو میکنیم ، چه چیزی تو جه ما را به خودش جلب میکند
روح شما به چه چیزی خودش رو ارتباط برقرار میکند
به چیزب که زندگی رو باروری و رشد میدهد و یا به چیزی که اگر مزاحم زندگی است یا زندگی رو خراب میکند.
چه چیزی را جستجو میکنی ؟ مقاو مت ها و یا راه حل ها.
تشنج ، تعرض و یا عشق و علاقه مندی
ببهودگی ، پوچی و یا هدف و معنا
پذیرفتن و پذیرش زندگی و یا رد و پس زدن زندگی

در انتهای قسمت اول این مطلب یک شعر از بها ولد میخواندم که همین موضوع به شکل دیگری بیان کرده استد

اگر تو روشني ، همه ظلمات روشن است
و اگر تو با رنجي ، همه آسايشها ، رنج است
و اگر تو آباداني ، همه خرابيها آبادان است

این مطلب ادامه دارد.....