Tuesday, April 27

آفریننده ، دارای قدرت آفرینش، خلاق
قسمت دوم


.در تجزیه و تحلیل روانشناسی " خلافیت و آفرینندگی " بیشتر نظرات اساسی ریشه هائی در روانشناسی فروید دارد. فروید نظرات خود را به صورت جند بعدی و به شکلهای گوناگون بیان کرده است، بدون آنکه چهار چوب اساسی فکری خود را تغییر دهد
فروید در گریه وفریاد کودکانه و چنگ زدن کودک در مدفوع خود ریشه های و فازهای اولیه خلاقیت
هنری را تجزیه و تحلیل میکند. که این ادعا شوخی نیست و مطالعات وبعضی از تحقیقات کلینیکی روانشناسی به اثبات این مدعا می تلاشند
عد ه ای تجزیه و تحلیل روانشناسانه هنر را نوعی به افسارکشیدن و با محدود کردن هنر میدانند که این موضوع با مرزناشناسی هنر در تضاد میباشد
.خلاقیت هنری و ارتباط دادن آن به نوعی پاسخگوئی شخص به نیاز تن و " تمنای جنسی" از طرف فروید از طرف دیگر صاحبنظران رد شده است
.آنان خلافیت هنری را به عوامل و فاکتورهای گوناگون مرتبط میدانند
تمائل به خلق و توانائی درساخت ، همجنین ارتباط این انگیزه به تکمیل و تنازع بقا
رویا پروری ، و خیال و فانتازی داشتن
تلاش و کوشش مستمر ، کوشائی
.نیازهای خودآگاه و ناخودآگاه هم در خلاقیت بی تاثیر نمیباشد

به هر حال همانطور که کفته شد خلاقیت هنری به عوامل متعددی بستگی دارد. و
در میان آنها این تمائل و خواسته در ادم خلاق که " تجربه شده ای را" که به صورت درونی و یا بیرونی تجربه شده به تصویر و یا به کلام بکشاند
....به تصویر کشیدن به صورت نقاشی و یا ساختن فیلم
.به کلام کشیدن به صورت یک اثر ادبی ، رمان ، مقاله فرهنگی و غیره
.در رابطه با خلق اثر یک توانائی نمایان میشود و این توانائی به مرور به صورت یک صفت خصوصی فردی در می اید و فرد خلاق را به سمت به عهده گرفتن و خلق اثار متکاملتر رهنمون میشود. و قدرت
قدرت و توانائی و جرات در آفریدن در فرد خلاق را بارور میکند
" خلاقیت " برای کسی که اثری را خلق میکند و آنکه این اثر را تجربه میکند و از این اثر به وجد و هیجان می آید معنای متفاوتی دارد
.فرد خلاق میداند که اوست که این اثر را آقریده و کمتر لزومی و اصراری، او را برآن میدارد که در مورد خلقت اثرش صحبت کند
خالق اثر برای مدتی دلمشغول خلقتش می باشد و از ان اظهار رضایت میکند. اما بعد از مدتی ، آفریننده خلاق صدایی را از درون خود میشنود که میپرسد: آیا این اثری که آقریدی همان شد که خواسته بودی؟

تاسو میگوید آن زمان که انسان در رنج و فشار گنگ شد ، خدائی به من داده شد که بگویمش چگونه در رنجم!؟
این جمله تاسو نکته های قابل توجه و تاملی را در خود دارد
توانائی انسان در بیان درد توسط انسان یک پیروزی و دست آورد به جساب می آید
.همین که میگویند آدمی با بیان درد سبک میشود و این حالت بدست آمده یک دست آورد میباشد
به این ترتیب آدمی مقداری از درد فاصله میگیرد و این احساس در آدمی بوجود می آید که آدمی اسیر دست بسته رنج حاکم بر روح و تن نیست و به قدرت " احساس و تفکر" پی میبرد
بدون این احساس و تفکر آدمی خود را اسیر و درد را حاگم تجربه میکند و درد محاط است بر آدمی
.اما انسان با کمگ قدرت تفگر و احساس به دگرگونی و تغییر پذیری و محاط نبودن و پایدار نبودن رنج پی میبرد
.در حاشیه به زبان شعر و نمادین به این اشاره میشود که برای رفع جاره به نیروی خداگونه خلاقی نیاز است که به انسانهای خاص ! انسانهای با استعداد! داده میشود
:انسانهائی که اسیر بی اعتراض سرنوشت نمیشوند. انچنان که اقبال میکوید
حدیث بی خبران است که زمانه با تو نسازد تو با زمانه بساز
زمانه با تو نسازد تو با زمانه ستیز
.با وجود رنج و سختی مشکلات خلاقیت نه تنها خلاقیت باعث رشد عزت نفس و اعتماد به نفس بیشترمیشود
.بلکه بر چیره گی و جاره جوئی بر سرنوشت کمک میکند
.یک اثر خلاق هنری باعث به وجد و نشاط استفاده کنندگان و سهم گرفتن از اثر هنری میشود
.خلاقیت را به ادویه ای تشبیه کرد ه اند که غدای بی مزه ای را به خوشمزه و دلچسچپ طعامی تبدیل میکند
.تصویر و تصورات آگاهانه و ناخوداگانه هم در خلاقیت بی تاثیر نمی باشد. تصورات در هم جاری میشوند و شکل دیگری میگیرند به صورتی که با شکل اولیه تفاوت دارند
.در این رابطه تجربه باروی و ثمردهی در خلاقیت نقش خاص خود را دارد
.همچنین تجربه "قدرت" و " مورد تائید و مقبولیت " واقع شدن هم از دور زمان گذشته سیر تکامل انسان در خلاقیت موثر میبباشد
.نبایستی فراموش کرد که عوامل ناخودآگاه از آن دور زمانهای دور ، بر افکار و تصورات ما تاثیر و نقش دارند، تاثیر ونقشی نه بی اهمیت

لینکهای مربوط و نامربوط یه موضوع
.این بره در نیوزلند به مدت شش سال پشم را نجیده بودند که همین جند روز پیش بدن تراشیش بوده . بک آرایشگر معروف اون را اصلاخ کرده
زبان فارسی و اینترنت چگونه باید با هم کنار بیایند؟ به همراه نطرات فارسی زبانان از بی بی سی

Thursday, April 15

آفریننده ، دارای قدرت آفرینش، خلاق
Creative

در این زمین عبث مرو
..... بیافرین، بیافرین

خلقت و دوباره زنده شدن طبیعت جلوه دیگر یافته . خلاقیت و نوآوری را یکی از خصوصیت های انسانی شمرده میشود. اما این خلاقیت از کجا سرچشمه میکیرد؟
سلسله مقالاتی را در مورد خلاقیت دنبال میکردم که به خاطر جالب بودن موضوع ترجمه و لینکهائی در این مورد آورده میشود
منظور از خلاقیت و آفرینندگی جیست؟ جه چیزی به عنوان خلاق و نوآوری معرفی میشود، انسان های خلاق جه خصوصیاتی را دارا میباشند؟
.افریده نو دارای خصوصیات "جاذبیت و عجیب وسحر امیز بودن" و همچنین " نو تازه بودن" میباشد
.به عنوان مثال یک اثر هنری ، یک فیلم ، روش تدریس یک معلم در برخورد با شاگردان ، لباس و .... غیره میتوان به عنوان اثر خلاق نامید
.اثر هنری جدید نتیجه ای است از فکر کردن ، طراحی و ساختن از قدیمی کهنه میباشد.آفریننده با خلق اثرش به بیان نظم و طرح نوین میپردازد
.بی معنا نیست که انسان را موجودی میدانند که از ابزار استقاده میکند و به تولید و خلق نوی میپردازد. انسان حتی اگر که ابزاری نداشته باشد به خلق ابزار میپردازد، به بیان رروشنتر چیزی که در ابتدا وجود نداشت خلق میکند
انسان خلاق به نقش و نگار میپردازد ، تصویر و تابلوئی را میآفریند و با کمک زبان و نگارش اثری جدیدیدی را میاقریند. انسان خلاق میافریند نه دشنه ای سنگی ازپی جنگ و شکار که یک اثر هنری! به کلام و تصویر معنایی نوئی میدهد . معنائی که واقیعت را .مضاعف میکند
آینه ای در برابر آینه ات میگذارد تا ازتو ابدیتی بسازد!
.در ادبیات ، دانش و علم" آفریدن و خلق و توانائی افریدن و خلاقیت" به کشف ، اختراع کردن و ساختن و یافتن ارتباطات نوین گفته میشود
در ادبیات: بیان مطلبی که خواننده یا شنونده از شنیدن و خواندن آن مطلب به وجد آید و جدید را احساس کند ، به عبارت دیگر مطلب را با گوش جان بشنود و موضوع برایش ملموسو قابل احساس باشد خلاقیت ادبیات نامیده میشودد
.هوراتیوس در همین مورد از اشعاری که تا کنون کسی نشیده میگوید
.زیرنویس در مورد هوراتیوس در پایین همین نوشته برای آنان که حوصله بیشتر خواندن دارند

.....کلام ، بیان ، روش و خط تازه ای ، تابلو نقاشی ای که عظمتی را به تصویر کشیده، نو آوری ، ارائه طریق دیگری در ظلمت راه گم گرد گی و جاره جوئی و نمونه هائی از بیان خلاقیت میباشد

.طرح دکوراسیون و مبلمان خانه به صورتی که در عمل کارائی داشته باشد و از لحاط مدرن و هنر و تزیین هم زیبا باشد
یک چنین ایده و طرح جدید عملی و مناسب باعث میشود که شرکت و سازنده ای به طور سریع رشد کند.
اما چه چیز باعث میشود که فرد یا افرادی جیز جدیدی را بیافرینند که باعث تشویق و وجد درامدن خود آفریننده اثر و دیگران که آن اثر را تشویق و تمجید میکنند بشود؟؟؟
....بقیه این مطلب در فرصت دیگر
اینجا بخوانید در مورد هوراتیوس در وسط صحفه روزنامه همشهری مانده کار
این هم چند لینگ در رابطه با خلاقیت
آزمون خلافیت
خلاقیت در ضرب تخت حوضی دلبری لینک تفریحی
از وبلاگ بر خلاف باد
"هرنوع رفتار
خارج ازخطی ،به توانائی درک و خلق زیبائی تکرار نشدنی هنر بخشیده شده.هنر در ذات خود تنها با گذشتن ازمرزهاست که می تواند وجود داشته باشد.تکرار مکررات هنرنیست. گوستاو فلوبر می گوید:"نبوغ یعنی شکیبائی طولانی، تا آنجا که بتوانی چیزی را طوری بگوئی که پیش ازتو کسی آن را آن طور نگفته باشد."و برای نوگرائی مداوم، چاره ای جز نفی کردن هرآنچه تا به حال بوده، به سوال کشیدن مقررات پذیرفته شده ی انسانی،و ساختگی و مسخره بودنشان را نشان دادن، نیست.این روند از زمان رنسانس در اروپا آغاز شد، هنرمندان و اندیشمندان حاکمیت مستبدانه ی دین را بر زندگی انسان به مبارزه خواندند و هومانیسم را به جایش نشاندند.سپس روند نو شدن ادامه یافت تا به حال که (البته در همان جوامع ، خودمان را نمی گویم که هنوز رنسانسمان راهم موفق نشده ایم به یک جائی برسانیم)دیگر جز روابط خصوصی زن و مرد قلعه ای برای به تمامی فتح شدن به دست هنر باقی نمانده، منظورم در تمام ابعاد فیزیولوژیکی اش است.این که بعداز آن چه خواهد شد را نمی شود حدس زد،شاید هنروادبیات متعهد باز غلبه پیدا کند چون عمده ترین مانعی که برای گذشتن باقی می ماند جنبه ی ددمنشانه ی طبیعت انسانی است که حالا جهانی هم شده:همه ی پول دارهای دنیا یک طرف و بی پول ها هم طرف دیگر. برای این که جسارت نفی کردن آنچه را داشته باشی که نیروی پذیرش همگانی به تابوئی تبدیلش کرده، باید به خودت ایمان داشته باشی، باید چشمی داشته باشی که فراتر از آنچه می کوشند به خوردت بدهند ببیند.این مشخصه ی اصلی نبوغ است."