حكايت يك عصر بهاري
بهار بود و عيد اما چه عيدى! و
گفت : بوي بهار ميايد
گفتم: همراه با بوي باروت
تو المان امدن بهار و عيد رو ادم انچنان ملموس متوجه نميشه. اخه گرماي بهاري و بهار از لحاظ زماني يه مقدار ديرتر از ايران
شروع ميشه و از طرفي عيد هم فقط از طرف ايرانيها و افغانيها و كردهاي در اينجا گرفته ميشود
در مراسم هاي مختلف عيد و جشن سال نو در بعضي از سالنهاي
شهر جشن گرفته ميشه. زندگي در اينجا نظم و قواعد و ساعات كاري خاص خودش را داره و تاريخ و تقويم ميلادي متفاوت با تاريخ هجري شمسي و اين مانع
از رفت و امد و بازديدهاي انچناني ميشود چون اغلب افراد بايستي در اينروزها مشغول به كار باشند . در صورتي كه اين روزها رو مرخصي نگرفته باشند
. البته اين رو هم اضافه بشه كه اغلب افراد هم در در مقايسه با خانه هاي بزرگ و پر اتاق و درندشت توي ايران در اپارتمانهاي نسبتاً نه انچنان بزرگ و
يا سويتهاي كوچك دانشجويي زندگي ميكنند و
جشن نوروز به جشن هاي عمومي در سالنهاي عمومي شهر و يا مهماني در دايره دوستان و اشنايان نزديك محدود ميشه
جشن عيد در سالنهاي بزرگ اغلب با شركت خوانندگان ايرانيه لوس انجلسي و يا خوانندگان و هنرمندان كه از ايران
براي اجراي برنامه به اينجا مي ايندبرگزار ميشود . البته لازم به تذكر هم ميباشد كه در بعضي از اين مراسم هاي جشن هم به عنوان نمك مراسم ايراني
اغلب يه جر و دعوايي راه ميافتد به بهانه هاي واهي . يكي از نتايج دعواها هم اين است كه سالن مراسم براي بار ديگر به ايراني مسئول برنامه جشن اجاره داده نميشود
مراسم چهارشنبه سوري و يا سيزده بدر هم در پارك شهر و يا مناطق جنگلي اطراف شهر اجرا ميشه
البته حال و هواي عيد و نوروز در ايران چيز ديگري است
اين چند روزه هوا افتابي بود و بهاري حيفم امدم بشينم خانه پاي كامپيوتر زدم رفتم بيرون گردشي در شهر انجام دادم
ادامه گردش در شهر