Wednesday, November 6

صحنه صحبگاهي و افكار هاي خام
ماست كه دلوم خواست و خرما
گفتن كه سبكبار بار باشيد تا به مقصد برسيد


هوا پاييزي المان سرد شده صبح ادم با خواهش و تمنا گرماي لحاف رو تر ك ميكنه به بيرون سرما.
ادما كز كردن توي پوشاكهاي گرم جنب و جوش به سوي كار از صبح اغاز ميشه دوان دوان به سوي ايستگاه قطار
عده اي سر پائي نان پيچيده ساندويچي خود را گاز ميزنن , يا يه شيريني رو ميخورن و قهوه خود را مينوشند
سرهائي هم خم شده در روزنامه هاي روز كه تعداد انها هم كم نمي باشند
بعضي ها هم مشغول به گوش دادن موزيك با سي دي و يا واكمن
يا فرستادن پيام كوتاه
SMS "Short Message System"
و يا مكالمه با تلفن همراه ميباشند , قيمت تلفنش هم چندان گران نميباشد و اغلب بچه مدرسه اي هاي تي ني جري صاحب هندي مي باشن
تابلوئي ديجيتالي هم در ايستگاه مترو يا قطار مسير قطار و نام ايستگاهاي اصلي در مسير و زمان حركت قطار را كه تا چند دقيقه ديگر از اين ايستگاه ميگذرد رو نشان ميده
چند دقيقه اي تاخير اغلب افراد را به هيجان مياره و نگران ميكنه ادم ها يه جورهائي عادت به مقرارت و سروقت امدن قطار ها و اتوبوسها كرده اند
به همين خاطر بعضي وقتا عجول و بي صبر
علت ديگر اين بي صبري هم ان است كه اگر يك قطار را از دست بدهي ان قطار و اتوبوس ديگر را هم كه قصد داري براي رسيدن به مقصدت بگيري ويا عوض كني از دست ميدي
بايد وسيله حركتي مناسب در فرصت معين و در مكان مناسب بدست اورد .
درست مثل زندگي توي زندگي هم ادم بايستي كه در زمان مناسب هدفها و مقاصد معيني را برسه, نگاه دور نگري داشته باشه تقاطها و نقطه عطفها و قدر ها رو بشناسه و قدر بدونه


يه سري زدم به روزنامه حيات نو چهارشنبه 14 ابانماه ستون اول در شهر چه خبر مطلبي از نبوي خواندم كه جالب بود. اين سوال رو هم انجا ديدم
به نظر شما اگر فهرست 500 ثروتمند ايراني رادر روزنامه هاي كشور چاپ كنند چه ميشود؟

0 Comments:

Post a Comment

<< Home