Saturday, November 8

صقل زمين کجاست و من در کجای زمينم
پرسيده بودی ک‍جائی ؟ خودم هم بعضی وقتا دنبال خودم ميگردم! تازه وقتی هم به شبکه وصل ميشم دارم دنبال خودم ميگردم. بگذريم که مشغله کاری و زندگی روزمره فرصت وبلاگ خوانی و يا وب لاگ نويسی رو نداده
بچه اقو کاکو هم که از نسل سومی هاست سر و کله اش تو اروپا و اينروزا تو آلمان پيدا شده. ميگه ديگه دوست نداره برگرده به ايران!!!؟
گفتم که قصد نصيحتی ندارم فقط از تجربيات خودم برات ميگم شايد که مفيد بيافته
اخه اين فاصله نسلی مزاحم فهميده شدنم و فهميده شدنش شده. به هر حال بحرفيديم گفتم که زمان سرمايه گذران گرانبهائی است که ارزشش برای بعضيها حتی بعد از دست دادنش هم محرز نميشود
زندگی هم مثل داد و ستد از صبح تا شب در معامله با خودت و محيط خودت هستی
حواست جمع باشه که تو اين معامله ضرر نکنی
سرمايه مادی و سرمايه فکری فرهنگی علمی انسانی کمک ميکنه که شخصيت مستقلی بگيری و هر روزه بايستی تو ارزيابی روزانه از خودت سوال کنی در کار و کسب روزانه ات به چه مقدار موفق بودی و هر گاه زمانی موازنه وارزيابی و سنجشی و ترازنامه ای از اين دادستد وجوديت
می گفت که ادم ها يا انتخاب ميکنند يا انتخاب ميشن؟ بعضی ها هم اسير جو ميشن . ها عمو اسير موج اسير موج های سهمگينی که يه سری رو اينور می اندازه عده ديگه هم انطرف ديگه
نشسته ای در برابرم و و من در برابرت . به اندازه عمر 17 ساله ات به دور از تو مانده افتاده بوده ايم از بد حادثه از ان پر حادثه سرزمينی که ميگوند بر روی کمبربند زلزله قرا گرفته به اين ساحل. همين ساحلی که چونان ساحری محسور و مبهوتت کرده و مرا ناتوان در بيان کلام فراغ جبران مافات و عشق و اميد به باروری خاک دل
انگار که بعضی حرفا رو نميشه زد يا اينکه شنيده نميشه اخه گم ميشم توی زمان مکان و فضا انگار ديرورم همان امروز توست
نگاه می کرديم هر دو خاموش به سوختن اين شمعی که روی ميز يا در درونمون می سوخت مينگريستيم به انتطار روشنائی

0 Comments:

Post a Comment

<< Home